وجدان جمعی...وجدان اجتماعی

ساخت وبلاگ

فکر میکنم به اینکه در مقابل جامعه چه مسئولیتی دارم؟!

مثلا الان به طور مقطعی مسئولیت من اینه که بهداشت فردی و جمعیم رو رعایت کنم و رفت و آمد نکنم

فکر پیکنپ به این که خب، من، با شخصیتی که دارم و توانایی و استعدادی که دارم با امکانات و شرایطی که دارم، مسئولیتم در قبال جامعه چیه؟!

و اینجاست که میترسم. اضطراب. از همون اضطرابا که وقتی میخواستم قرآن اول صف رو که هر دو ماه یک بار برنامه صبحگاهی به کلاس ما میخورد، بخونم داشتم

حالا این مسئولیت چیه؟

در حال حاضر، یعنی در اینجای زندگی و عمری کع کردم با این شناختی که از خودم و تمام چیزایی که به من مربوطه دارم، یه چیزایی به ذهنم میاد...من باید رفیق خوبی باشم با دوستای دور و نزدیک خودم که ازم یادبگیرند. باید مشاور بشم منتها در اون حوزه ای که بدونم میتونم مفید باشم و راهنمایی درست کنم. من باید جسارت و شجاعتی که در محیط ها و فرصت های شغلی دارم رو حفظ کنم که صاحبان کار دیدشون به کارگران و زیردست ها فرق بکنه. فکر کنم باید این اخری رو بیشتر توضیح بدم که روشن بشه. منظورم اینه که به هرسازی که برام زدن نرقصم. سر اشتباهات بدقولی ها و بی انصافی ها کوتاه نیام و حقم رو با سربلندی و اقتدار طلب کنم. تاکید جمله بر کلمه طلب هست. فکر کنم واضح شد

مسئولیت دیگه ؟

اینکه از چادر و حجابم محافظت کنم. من نماینده ام. با وجود اینکه معصوم نیستم و اشتباهه که اشتباهاتم پای چادر من نوشته بشه، اما بهرحال من میدونم تو هم میدونی که تا اندازه ای پوشش نشون دهنده شخصیته. شاید این ۱۰درصد بیشتر نباشه، ولی همون ۱۰ درصد مسئولیت بزرگی روی دوش من میذاره که نگاه جامعه رو به خانوم چادری منفی نکنم. تمام تمام تمام سعیمو میکنم

اما دیگه چی؟

من در قبال اولین و مهم ترین و کوچیک ترین جامعه یعنی خانواده هم مسئولیت زیادی دارم. که خودم معتقدم فقط۵۰درصدش رو تونستم ادا کنم. واقعا توی اینیکی خوب عمل نکردم و چون برام خیلی سخت و ترسناک و سنگینه، بهش فکر نکردم که بخوام دربارش تصمیم و اتمام حمت کنم با خودم. اره. اینجا حانیه ترسو و گریان و شرمنده و مضطربه و عذاب وجدان داره. 

اما خوبه که در اخر یاداور کنم به خودم و باقی هم به خودشون یاداور کنن. من مسئول همه آدم ها و اشتباهاتشون نیستم. من نمیتونم و لازم هم نیست که همه چیز رو درست کنم...فکر کنم این رو در قبال خانوادم باید بیشتر به خودم متذکر بشم . شاید بخاطر همین وسواسه که نمیتونم مسئولیت هامو دربرابرشون(خانواده) مشخص و تعیین کنم

دیگه چی؟ 

یک پدرانه...
ما را در سایت یک پدرانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-these-days بازدید : 88 تاريخ : يکشنبه 10 فروردين 1399 ساعت: 23:26