کنکور شماره دو

ساخت وبلاگ

آنچه گذشت: چهار ماه جنگ و دعوا بود بین من و حانی که ارشد بخونیم یا نه. اخرش با هزارتا جز و التماس تصمیم بر این شد که نخونم و بجاش این چند ماه حدود یک سال رو، خوش بگذرونم و کار کنم و کارگاه برم و کتاب بخونم و این حرفا. داشتم خوب و موفق پیش میرفتم، که بعد از یه بحث با پدر و جوش اومدن خونم،(که یادم نیس حتی اون دعوا سرچی بود) یهو زد بسرم یک ماه باقی مونده رو درس بخونم و کنکور بدم و برم دانشگاه گیلان هم تجربه جدید و هم دوری از خونه و خانواده. نهایتا با سرچ و پرس و جو تصمیم گرفته شد و کتاب‌ها باز. افتان و خیزان سی روز درس خوندم و کنکور دادم و نشستم منتظر رتبه ها...

یکشنبه ظهر که تازه وارد گیلان شده بودیم و هنوز به کلاچای نرسیده بودیم، رتبه ها اومد. کنار اردکا و همراه اردکا، سایتو باز کردم و... بله. فکر میکردم سیصد چهارصد میشم ولی ۱۰۰ شدم. رتبه کنکور ارشد مشاوره اینجانب در سال ۱۴۰۱، شد ۱۰۰

۱۰۰؟ واقعا؟ تا همین امروز حداقل سه بار سایتو چک کردم که ایا وااااقعا من ۱۰۰ شدم؟ بله ۱۰۰ شدم. این بدترین رتبه ایه که میشد بیارم. کاش دیویست بود کاش سیصد بود حتی کاش چارصد بود. الان اوضاع اینه که حتی ممکنه اصفهان قبول شم. حتتتی ممکنه تهران یا بهشتی یا علامه قبول شم. و گیلان صد در صد قبولم. من دنبال ادامه تحصیل نبودم دنبال رویام بودم. الان همه چیز مونده بین دل و عقل. رویا و منطق. 

نکته جالب شماره یک: جالبه که دقیقا همین موقعی که من اینجا گیلانم چند روز مسافرت، مجبورم به انتخاب و تصمیمم برای دانشگاه گیلان.

نکته جالب شماره دو: استاد راهنمام امروز زنگ زد. خبر از رتبه گرفت و سراغ از پژوهش و پرسشنامه قبلی و پیشنهاد یه پژوهش و پرسشنامه جدید با یه دانشجوی ارشد تربیت معلم. 

نکته نچندان جالب: از دیشب دیگه تقریبا یه دل شدم که اصفهانو اول بزنم و بعد گیلان. صبح یادم افتاد به دانشگاه های تهران خصوصا شهیدبهشتی. بعد از تماس استادم، دیگه از یه دل بودن رد شد و مشتاااق شدم به اصفهان، اما دقیقا بعد از تماس استاد، دفترچه ها اومد و دیدم اصفهان از بین ۴تا گرایش همیشگی، امسال فقط و فقط دو گرایش میگیره و هر دو گرایش روزانه و شبانه روی هم ۱۳ تا میگیره...۱۳تا؟؟؟؟ مشاوره دانشگاه اصفهااان فقط ۱۳تا؟؟؟؟ اخه چرا؟ چرا انقدر کمممممممم. لعنتیا

و حالا که دوباره رفتم تو فاز ادامه تحصیل و رشد علمی و فلان و بیصار، بقیه دانشگاه های تهران ینی بهشتی و تهران و علامه هم اومدن روی مخم...هرچند احتمال قبولیش کمه خیلی کمه، ولی بهرحال صفر نیست. اونموقع که میگم این صد، بدترین رتبه برای منِ بلاتکلیفه، بیراه نمیگم.

بتونم فردا یه صحبتی بکنم با چندنفر. با دوستامم مشورت کنم. ببینم چی میشه دیگه... 

عجججججججب مسافرتی شدا  


برچسب‌ها: قلم امروز

یک پدرانه...
ما را در سایت یک پدرانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-these-days بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 23:51